یگانه و سوگند وفا دو خواهرند که قهرمان رشته ورزشی کاراته در محله حجاب هستند. آنها ارشدهای کلاس رزمیشان هم هستند و بهدلیل اعتماد مربیشان، آمنه فرمانبر، بهعنوان دستیار مربی به او کمک میکنند. یگانه بیستسال دارد و دانشجوی رشته تربیتبدنی است و سوگند سیزدهسال دارد و از ششسالگی کاراته را آغاز کرده است.
یگانه وفا، ۲۰ ساله، قهرمان کشوری کاراته
- از چه سنی شروع کردی؟
من متولد ۸۳ هستم و کاراته را در کلاس ششم، همراه سوگند، خواهر کوچکترم شروع کردم.
- یعنی ورزش رزمی برای تو و خواهرت از کلاس کاراته شروع شد؟
بهصورت حرفهای بله ولی ما از پیش از آن سال، ورزش رزمی را کمابیش در منزل تمرین میکردیم و هردو به آن علاقه داشتیم. دلیلش هم پدرمان است که ۱۰ سال جودو را حرفهای کار کرده است.
- چرا شما دو خواهر ارشدهای کلاس رزمی هستید؟
روز اول که به کلاس رفتم، کمی خجالتی بودم، ولی مربی روی اخلاق ورزشی ما در سالن و منزل و مراوداتمان با دیگران بسیار تأکید میکند و درنتیجه اعتماد بهنفسم خیلی زیاد شده است. علاوهبراین هردو ما کمربند قهوهای داریم و تنها نفراتی هستیم که از اولین شاگردهای مربی در کلاس ماندهایم و این مسیر برای ما بسیار روشن است.
- از سختیهای مسیر رشدتان در کاراته بگویید.
در هر مسابقهای، چه کشوری باشد و چه بینالمللی، منتظربودن، شلوغی، ازدحام، سروصدا و بینظمی جزو جدانشدنی مسابقات است. معمولا باید ساعت ۷ صبح در سالن مسابقات حاضر باشیم. گاهی سالن آب ندارد و در گرمای هوای سالن و همهمه، باید حواسمان به بلندگوها باشد که یک وقت از مبارزه جا نمانیم. گاهی این انتظار از صبح تا شب طول میکشد. یکی دیگر از سختیها این است که ما همه برنامههایمان را در زندگی با زمان کلاس ورزشمان هماهنگ میکنیم، جز سفر و امتحان.
- از خاطرههای قشنگی که در این مسیر داشتید، بگویید.
مربیگری بچهها تجربه شیرینی است. گاهی حتی در مسابقات کشوری، چون مربی در آموزشهایش سنگ تمام میگذارد، خودش حضور ندارد و من و سوگند درکنار بچهها هستیم و درکنار زمین، تاکتیکهای کاربردی را برای آنها میگوییم و راهنماییشان میکنیم.
سوگند وفا، ۱۳ ساله، قهرمان کشوری و بینالمللی کاراته
- چرا ورزش رزمی؟
کاراته را خیلی دوست دارم. حتی وقتی تاندون پایم آسیب دیده بود، چون فضای باشگاه ما خیلی حالخوبکن است، برای آموزش به بچهها در کلاس حضور داشتم.
- اگر هر سال مقام کشوری نداشتی، باز هم ادامه میدادی؟
حتما و سعی میکردم تلاشم را بیشتر کنم. حتی مسابقاتی بوده است که من در آنها مقام قهرمانی کسب نکردهام، ولی یگانه یا بچههای دیگر باشگاه مقام آوردهاند و من خوشحالتر از زمان قهرمانی خودم بودهام، چون آنها همتیمی من هستند.
- بزرگترین درسی که از باختهایت گرفتهای، چه بوده است؟
اینکه زندگی همیشه بردن نیست و میتواند باخت هم باشد، یاد گرفتهام وقتی میبازم، قویتر از قبل برگردم و سختتر تلاش کنم.
- نظرت درباره امکانات ورزشی محله حجاب چیست؟
من و یگانه از امکانات ورزشی حجاب فقط از این باشگاه استفاده میکنیم، اما فکر میکنم امکانات ورزشی قاسمآباد نسبتبه منطقههای دیگر بهتر است.
- تا حالا کاراته را در محله یا مدرسهات به کسی آموزش دادهای؟
بله، هم به بچههای فامیل و هم به بچههای مدرسه، هرکه علاقهمند باشد، تاکتیکهایی برای دفاع شخصی یاد میدهیم که اگر روزی کسی مزاحمشان شد یا درمعرض خطر بودند، بتوانند از آنها استفاده کنند.
- از مقامهایتان بگویید.
من و یگانه هر سال در مسابقات کشوری، اگر برگزار شود، مقام کسب میکنیم. حتی سالهایی بوده است که همه شاگردان مربیمان، خانم فرمانبر، در مسابقات کشوری مدال طلا کسب کردهاند. من دو مقام بینالمللی آسیایی دارم. یکبار حق یگانه را در مسابقات بینالمللی خوردند و با تبانی مربی حریف با داوران، یگانه کنار رفت. مربیمان همیشه میگوید آنقدر خوب باشید که نتوانند شما را کنار بگذارند.
جواد وفا، پدر سوگند و یگانه
سال۸۰ با همسرم ازدواج کردم و قبل از آن در دوره خدمت سربازی با توجه به امتیازات و استعدادهایی که داشتم به عنوان بادیگارد فرمانده پادگان انتخاب شدم و برای انجام این کار باید هنرهای رزمی را آموزش میدیدم و بعد از خدمت سربازی که ازدواج کردم باز هم به مدت ده سال به صورت حرفهای ادامه دادم تا سال۹۱، حرفهای جودو کار میکردم. قطعا ورزشکاربودن من، تصویر درستی از یک الگو برای بچهها بود.
آنها میدانستند من دوست دارم در موسیقی، زبان و ورزش یک رشته را دنبال کنند. ما خانوادهای چهارنفری هستیم که کوهپیمایی و پیادهرویمان همیشگی است. تاجاییکه بتوانم و تجربهای درراستای پیشرفت دخترانم داشته باشم، با آنها همکاری میکنم.
در خانواده چهارنفری ما شایستهسالاری حکمفرماست؛ حتی اگر دختر کوچکم، سوگند، درباره موضوعی، نظر بهتری از من داشته باشد، همان را انجام میدهیم. این بچهها تا اینجا خیلی تلاش کردهاند و از حالا به بعد، وظیفه خانواده و فدراسیون است که به این بچهها میدان بدهند.
محبوب ثقفی، مادر سوگند و یگانه
خدا را شکر میانهام با ورزش خوب است. درست است که یک رشته ورزشی را حرفهای دنبال نمیکنم، ولی پای برنامه کوهنوردی و پیادهروی خانوادگیمان هستم. چون کارمندم، وقت کافی برای ورزش بیشتر ندارم. ولی بچهها را درک میکنم و وقتی در خانه مبارزه میکنند، شوقم را نشان میدهم.
مربی بچهها خیلی وقتها به من میگوید که مادران ورزشکارها باید خودشان هم حرفهای ورزش کنند و پابهپای بچهها پیشرفت کنند و این یکی از اهداف من برای آینده است. خیلیها فکر میکنند رزمی کارها آدمهای خشنی هستند، اما دختران ما بسیار آرام و صبورند.
من و همسرم اغلب در همه مسابقات و شهرهایی که دخترانمان برای مسابقه رفتهاند، همراهشان هستیم و حواسم به تغذیه و برنامههای دیگرشان است. وقتی فرزندانم از باشگاه میآیند با اینکه انرژی زیادی صرف کردهاند، کلی انرژی در خانه جریان پیدا میکند.
* این گزارش سهشنبه یکم خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.